سفارش تبلیغ
صبا ویژن


دختر زمستان

 

وای که چقدر دلم برای محرم تنگ شده بود

خدایا شکرت که امسالم توفیق حضور در مراسم عزای اباعبدالله الحسین علیه السلام 

رو به ما دادی

 

این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست

این چه شمعی است که جان ها همه پروانه ی اوست

       

 

خداوندا تو را به سر های بریده ی دشت کربلا قسم میدهم که معرفت حضور

در مراسمی که صاحب عزای آن آقا صاحب الزمان است را به ما عطا کن

 

و یادمون باشه که:

با حسین از یاحسین یک نقطه کم دارد ولی یاحسین گفتن کجا و با حسین بودن کجا

 

      

      

ما رو هم در میان اشک هاتون فراموش نکنیدگل تقدیم شما

یا حقگل تقدیم شما

 

 

 


نوشته شده در سه شنبه 89/9/16ساعت 8:46 عصر توسط نیکو گوله برف شما ( ) | |

 

 

دلم برای خاطره هام تنگ شده، یعنی دلم برای روز هایی

 که همش برام خاطره انگیز بود تنگ شده...

ای کاش دوباره تکرار می شدن...

 ای کاش هنوز پدر بزرگ در کنار ما بود...

ای کاش هنوز آن سفره ی بلند که همه با عشق دور آن می نشستن پهن بود...

ای کاش.....

ای کاش هیچ وقت این ای کاش ها را نمی گفتم...

 

 

 

زندگی مثل آبه میتونی توی دستت قایمش کنی ولی یه روز دستت رو باز می کنی و میبینی همش چکیده بی آنکه بفهمی دستت پر از خاطرست... 

 

 

 

خاطرمان باشد به یاد هم باشیم شاید سالی از کنار هم بگذریم

 و بگوییم آن غریبه چقدر شبیه خاطراتم بود...

 

 

 

                 

    

 

 


نوشته شده در یکشنبه 89/7/4ساعت 2:13 عصر توسط نیکو گوله برف شما ( ) | |

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

قالب وبلاگ