دختر زمستان
چقدر فاصله اینجاست بین آدم ها چقدر عاطفه تنهاست بین آدم ها کسی به حال شقایق دلش نمی سوزد و او هنوز شکوفا ست بین آدم ها کسی به خاطر پروانه ها نمی میرد تب غرور چه بالا ست بین آدم ها و از صدای شکستن کسی نمیشکند چقدرسردی وغوغاست بین آدم ها میان کوچه ی دلها فقط زمستانست هجوم ممتد سرماست بین آدم ها زمهربانی دلها دگرسراغی نیست چقدرقحطی رویاست بین آدم ها کسی به نیت دلها دعا نمی خواند غروب زمزمه پیداست بین آدم ها
شاعر : مریم حیدر زاده
نوشته شده در پنج شنبه 86/5/18ساعت
6:30 عصر توسط نیکو گوله برف شما ( ) | |
قالب وبلاگ |